پایان کریخوانی و قمهکشی خونین اراذل +عکس
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۷۱۴۵۴
قرار دعوا گذاشته بودند؛ با چاقو و قمه به جان هم افتاده و در این بین به صغیر و کبیر هم رحم نکردند؛ بعد از عربدهکشی و ضرب و جرح چند نفر خودی و ۴ نفر از کسبه نیز سریعا متواری شدند.
به گزارش مشرق، شرارت از سر و رویشان میبارد؛ سابقهدار هستند آنهم در حمل مواد مخدر، دعوا و درگیری؛ از چاقو و قمه نگویم که دیگر همراه داشتن آن بخشی از وجودشان شده است!
همین چند روز پیش_ ۲۱ مرداد ماه_ کری خوانی کرده و قرار دعوا گذاشتند؛ آن هم در خیابان مرتضوی تهران چرا که چند نفرشان ساکن آنجا بودند، دو تا سه نفر هم از شهرستان های اطراف تهران آمده و چند نفر هم از شهرستان های غربی کشور، جمع ۹ نفره شان که جمع شد دعوا هم شروع شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعد از دعوا و وحشت و فریاد و عربدهکشی هم متواری شدند اما پلیس امنیت بیکار ننشست و با رصد اطلاعاتی در عرض ۴۸ ساعت شناسایی و دستگیرشان کرد.
پرده اول: هم آرامش مان را سلب کردند هم سلامت مان را / اوباش همسرم را چاقو زدند!
زن هنوز هم آرام و قرار ندارد؛ وقتی که می خواهد از جریان آن شب حرف بزنند صدایش میلرزد؛ ناخودآگاه پسر بچه اش را که در کنارش ایستاده با دست به آغوشش میکشد و می گوید: راستش هنوز پسرم می ترسد بیرون بیاید.
زن از وضعیت نابسامان محله و جولان اراذل و اوباش گلایه می کند و می گوید: آرامش مان را سلب کردند و این آخری هم سلامت مان را!
می پرسم چه اتفاقی افتاده؛ مگر به شما هم آسیب زده اند؟
زن میگوید: همان شب که دعوا شد شوهرم به قصد جدا کردن وارد دعوا و درگیری شد؛ دو گروه از اراذل و اوباش بودند با چاقو و قمه به جان هم افتاده بودند و در ادامه هم به سمت مردم و مغازه داران آمدند...همسرم جلو رفته بود تا آرامشان کند و از سمت زن و بچه مردم و خیابان و مغازهها متفرق شان کند اما نامردان چاقو و قمه به دست به شوهرم ضربه زدند و دستش را ناقص کردند.
پرده دوم: زنم باردارم از ترس به خود می پیچید/ خدا کند دادگاه جرمشان را سنگین بداند
همسرم باردار است، باور نمیکنید آن شب که در خیابان دعوا شد چه حالو روزی داشتیم؛ زنم از ترس به خود می لرزید.
با اینکه دعوا و درگیری توی خیابان بود و ما در خانه بودیم باز هم صدای عربدهکشی و فحاشیشان گوش عالم را کر می کرد.
خانم ؛ اگر شما دسترسی به مسوولان دارید بگویید تو را به خدا کاری کنند که آرامش به این محله برگردد، درست است که پلیس سر رسید و بعد از دو روز دستگیرشان کرد اما خدا کند دادگاه آن قدر محکوم شان کند که حالا حالا ها در زندان بمانند و ادب شوند نه اینکه چند روز دیگر سر و کله شان پیدا شود.
پرده سوم: مردم خیابان مرتضوی شب وحشتناکی را گذراندند/ اراذل به مردم رحم نکردند
مرد با موهای جوگندمی با هیجان داستان آن شب را تعریف می کند.
می گوید مغازهای را که میبینید بسته است صاحبش آمده بود تا دعوایی ها را جدا کند که دستش را زخمی کردند؛ باور نمیکنید که آن شب بر نوامیس مردم چه گذشت و چه وحشتی را تجربه کردند؛ واقعه ای که هنوز با اینکه می دانیم عوامل اش را دستگیر کردهاند یادآوری اش دست و دلمان را می لرزاند.
پرده چهارم: اراذل مست بودند/ با چاقو دستم را بریدند
مغازه ساندویچی دارد؛ جریان آن روز را می پرسم با صدایی که هنوز ترس و وحشت در آن موج می زند جریان آن شب را بازگو می کند.
دستش را نشانم میدهد و میگوید: ببینید دستم را هم با چاقو زدند... باور کنید اصلاً با آنها کاری نداشتیم.
آمدند جلوی مغازه، ۳ تا ۴ نفر بودند مست کرده بودند. جلوی کارگرم را گرفتند و شروع کردن به فحاشی. به من هم فحاشی کردند من چیزی نگفتم بعد خودشان عربده کشی راه انداختند و چاقو در آورده و به سمت من آمدند و دستم را زدند.
تازه وقتی آن همسایه سوپرمارکتی آمد که نجاتم دهد به دست او هم ضربه زده و تاندونش را قطع کردند.
و پرده آخر : اراذل در چنگال قانون به غلط کردن افتاده اند!
و حالا فقط به فاصله چند روز بعد از آن واقعه وحشتناک، پلیس اراذل و اوباش دستگیر شده را برای بازسازی صحنه به محل وقوع جرم آورده است؛ ۵ نفر از ۹ نفر اراذل و اوباش متواری، در تهران و شهرستانهای همجوار شناسایی و دستگیر شده و چهار نفر که به شهرستانهای غربی فرار کرده شناسایی و دستگیری آنها در حال انجام است.
و حالا اینجا در خیابان مرتضوی، چهار نفر از ۹ نفر اراذل و اوباشی که خون به راه انداخته و آسایش مردم را سلب کرده بودند دستبند به دست و پابند به پا مظلوم تر از هر مظلومی کنار همان مغازه هایی که بر صاحبانش چاقو و قمه کشیدند به غلط کردن افتاده اند.اراذل در پاسخ به هر سوالی طفره رفته و پشت سر هم می گویند اشتباه کرده و غلط کرده ایم؛ «ببخشید » واژه پر تکرار هرکدام از اینها در مواجهه با مردم و خبرنگاران است.
مردم محل همه جمع شده اند؛ چه آنهایی که آن شب در صحنه بوده و با سر و صدا و عربده کشی اراذل ترسیده بودند و چه آنهایی که حتی از تعریف آن شب وحشتناک بر خود لرزیده بودند.
بازسازی صحنه که به پایان میرسد اراذل و اوباش دستگیر شده را به ماشین پلیس امنیت برمیگرداند؛ در این بین اما این مردم خیابان مرتضوی هستند که از اقدام پلیس امنیت در دستگیری ۴۸ ساعته اراذل و اوباش تقدیر کرده و فریاد « نیروی انتظامی تشکر تشکر» سر می دهند.
منبع: فارسمنبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین جنگ غزه قیمت پلیس امنیت اراذل و اوباش پلیس فراجا دستگیری اخبار حوادث حوادث خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت خیابان مرتضوی دعوا و درگیری اراذل و اوباش چاقو و قمه عربده کشی چند نفر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۷۱۴۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ناگفتههایی از اعتراضات کف خیابانهای لسآنجلس/ واقعیت کدام است؟
خبرگزاری مهر، گروه مجله: تقریباً دو سالی میشود که برای تحصیل به آمریکا رفته؛ یک فعال رسانهای است که در ایالات متحده رشتهای نزدیک به آنچه ما ارتباطات مینامیم، میخواند. «محمدجواد زمانآبادی» که در منطقه سانتامونیکا زندگی میکند و فاصله چندانی با دانشگاه پر سروصدای این روزهای لسآنجلس ندارد، میگوید: «یوسیالای، مجموعهای با ابعاد جغرافیایی خیلی بزرگ است که شامل مراکز تفریحی، خانههای ویلایی و ساختمانهای دانشگاهی میشود. نه فقط برای دانشجویان این دانشگاه، بلکه برای خیلی از جوانهای لسآنجلس یک پاتوق است.»
این دانشگاه یکی از معروفترین دانشگاههای دنیا است. کالیفرنیا، دو الی سه دانشگاه معروف در سطح جهان دارد که یکی از آنها یوسیالای است. زمانآبادی از شرایط جدید در یوسیالای میگوید، اینکه قبل از جنبشها به راحتی به دانشگاه میرفته اما اخیراً شرایط به اندازهای سخت شده است که حتماً باید کارت دانشجویی تحویل بدهد.
حالا که این دانشگاه به محلی برای تحصن و اعتراض تبدیل شده، برای ورود حسابی سختگیری میکنند؛ مخصوصاً شبها که زمان اوج تجمعات دانشجویی است نظارت به قدری جدی است که تقریباً غیر از دانشجویان یوسیالای کسی نمیتواند وارد شود. زمانآبادی میگوید: «در تمام این مدت فقط یک بار روزهای اول با خوششانسی موفق شدم وارد دانشگاه شوم» و با خنده ادامه میدهد: «بعد هم خوششانستر بودم که بیرونم کردند! اگر مانده بودم حالا حسابی کتک خورده بودم.»
او به عنوان یک ایرانی که در ایالات متحده زندگی کرده، اعتراضات را زاویه منحصر به فردی بررسی میکند. تجربه مهاجرت او را به این باور رسانده که بر خلاف تصور، آمریکا کشوری است که حجم اعتقادات مذهبی بالاتری نسبت به سایر کشورهای اروپایی دارد و حتی میشود گفت یک کشور خانواده محور است. حالا این اعتراضات هم کمابیش با این محورهای مذهبی و خانوادگی ارتباط دارد.
برای شفاف شدن مسئله توضیح میدهد: «به نظرم اینجا اگر یک روز جوانترها نسبت به یک مسئلهای دست به اعتراضات خیابانی زدند باید دانست که این اعتراض یک پیشینه دارد. بگذارید یک مثال بزنم. تصویری در لس آنجلس دیدم که خیلی عجیب بود. چند پلیس یک دختر دانشجو را دستگیر کرده و در حالی که دست و گردن او را گرفته بودند به سمت ماشین هل میدادند، در همان حین دختر برای آزادیاش تقلا میکرد. تصور کنید در این شرایط پدر دختر دانشجو در چند قدمی آنها ایستاده و با یک دوربین فیلمبرداری از این صحنه فیلم میگیرد و دائماً دختر خود را تشویق میکند که آفرین! همین است! این یعنی خانواده به فرزند خود یاد داده که برو، دفاع کن و برای موضوعی که فکر میکنی درست است بجنگ.»
پولدارهای خسیس و نامحبوب
این فعال رسانهای از خاطراتش در روزهای اول زندگی در آمریکا میگوید؛ روزهای قبل از این جنبش و حتی قبل از طوفانالاقصی: «همان روزها فهمیدم آمریکاییها، یعنی مردمشان، در مقابل اسرائیل هیچ وقت روی خوش از خودشان نشان ندادهاند.»
زمانآبادی اولین مواجههاش با این موضوع را زمانی میداند که دنبال خانه میگشته است: «یکی از دوستان ژاپنیام نزدیک ۴۰ سال است در آمریکا زندگی میکند و شهروند آمریکا محسوب میشود. او برای پیدا کردن خانه چندین محله را پیشنهاد داد. وقتی اسم یک محله را آوردم صورتش در هم رفت و گفت درباره این محل خودت میدانی! اما من پیشنهادش نمیکنم. علت را که پرسیدم گفت اسراییلینشین و یهودنشین است و ما دوست نداریم با اسرائیلیها و یهودیها در یک محل زندگی کنیم!»
او روز به روز با مصداقهای بیشتری از دیدگاه منفی مردم آمریکا نسبت به اسرائیلیها مواجه میشود و البته متوجه میشود که اهالی این کشور یهودیها را چندان از اسرائیلیها جدا نمیدانند و یک بدبینی ذاتی و قدیمی به آنها دارند: «مثلاً اصطلاحاتی دارند درباره اینکه یهودیها خسیس هستند و گرچه حسابی پولدار محسوب میشوند پول خرج نمیکنند.»
یکی از دوستانش خاطرهای تعریف کرده تا به زمانآبادی ثابت کند مردم درباره خسیس بودن این گروه بیراه نمیگویند: «یک مدیر یهودی داریم که حدود پنجاه سال پیش به آمریکا مهاجرت کرده بود و با پولی که آن زمان داشت چند ملک برای خودش خری «د. حالا حدود ۳۰۰ ملک دارد. اما این مدیر، در بین مجلات و روزنامهها دنبال کوپن تخفیف غذا میگردد تا در رستورانهای زنجیرهای با قیمت پایینتری غذا بخورد و کمتر خرج کند.»
زمانآبادی در توضیح خاطره دوستش میگوید: «کسی که یک ملک هم در لسآنجلس داشته باشد جزو پولدارها محسوب میشود، وای به حال ۳۰۰ ملک! از این گذشته آن کوپنها برای بیخانمانان است نه کسی که ۳۰۰ ملک داشته باشد. با توجه به همین موضوعات برای خساست اسراییلیهای و یهودیها در آمریکا جوک ساختهاند.»
برند دفاع از فلسطین
به ماجرای هفت اکتبر برمیگردد و از اولین واکنشها میگوید؛ اینکه مردم آمریکا در ابتدا بعد از طوفان الاقصی از اسرائیل حمایت کردند و حتی بسیار متأثر شده بودند؛ چرا که عملیات طوفانالاقصی صبح روز بعد از یک جشن معروف در اسرائیل انجام شد و تعدادی از کسانی که در آنجا» حضور داشتند اسرائیلی نبودند و برای شرکت در جشن شبانه رفته بودند.
او اشاره میکند که به تدریج ورق برگشت و فضای دلسوزی برای اسرائیل جای خود را به حمایت از فلسطین داد: «روزهای اول با شروع حملات اسرائیل به فلسطین، خبری از اعتراض از سوی آمریکاییها نبود و به نوعی نگاه این بود که زدی ضربتی ضربتی نوش کن! اما پس از مدتی بعد از اینکه رژیم صهیونیستی بیمارستان را بمباران کرد، بچههای کوچک را به قتل رساند و مرزها را بست تا از کمک رسانی جلوگیری کند ورق کم کم بازگشت و بعد از سه چهار ماه کاملاً شرایط تغییر کرد.» شرایطی که همه گروههای سنی را در بر گرفته است.
یک فیلم که در فضای مجازی در خود آمریکا دست به دست چرخیده است. فیلمی که در آن کودکی خردسال شعارهایی درباره آزادی فلسطین میدهد و دانشجویان پشت او تکرار میکنند: «زنده باد فلسطین»، «ما باید در دنیای آزاد زندگی کنیم» و «زنده باد غزه». زمانآبادی میگوید: «اینها یعنی تلاش برای انسانیت.»
با همین تلاشهای جزئی کم کم یک موج بسیار جدی علیه اسرائیل در آمریکا به راه میافتد. زمانآبادی میگوید: «آمریکاییها به اسرائیلیها میگفتند در ماجرای هفت اکتبر شما ضرر کردید اما کاری که الان میکنید نسلکشی است! حالا وضعیت در آمریکا به گونهای است که دفاع از فلسطین یک برند به حساب میآید.»
صدایش میلرزد؛ اما معترض است!
زمانآبادی مصداقهای کوچک اما جذابی میگوید که نشان میدهد مردم آمریکا حسابی از برند «دفاع از فلسطین» خوششان آمده است. او به گروهی از پیرزنها و پیرمردهای آمریکایی اشاره میکند که هرازگاهی سر خیابانهای لسآنجلس آنها را میبیند.
«راستش خیلی تصویر جالبی میسازند. سالمندانی که شبیه شخصیتهای کارتونی هستند و سر خیابان پرچمهای و شعارهای دفاع از فلسطین در دست گرفتهاند. این واقعاً عجیب است. این پیرمرد و پیرزنهای شاید تا کنون از آمریکا بیرون نرفتهاند و جایی هم جز آمریکا را هم نمیشناسند. کسانی که تمام سالهای سالمندی کارشان جمع شدن دور هم و تفریح بوده است و احتمالاً خوب میدانند سرنوشت بخشی از اقتصاد کشورشان در دست اسرائیلیها و یهودیهاست. حالا، این افراد در این سن و سال دغدغه فلسطین را دارند و یک گروه به اسم حمایت از مظلوم برای خود تشکیل دادهاند!»
او که این جمعیت کوچک را دیده سعی میکند جزئیات بیشتری از آن فضا بگوید تا تصویرسازی بهتری شکل بگیرد: «تصور کنید این پیرمرد و پیرزنهایی پا به سن گذاشته به جای اینکه پارک و استخر و سینما بروند برای مردم غزه به خیابانها میآیند، یک جا میایستند، بنرهایی دست میگیرند که رویشان نوشتهاند جنگ را متوقف کنید؛ لعنت به ظالم؛ چرا مردم را میکشید و اینها…»
زمانآبادی ادامه میدهد: «سن بالایشان، دستان لرزانشان، تعداد کمشان که به ۲۰ نفر هم نمیرسد، همه اینها باعث شده تصویر خیلی جالبی از آنها دیده شود. زمانی که من دوربین میگیرم تا با آنها صحبت کنم این فرد سالمند، صدایش حتی برای هم مصاحبه میلرزد. شاید از سیاست روز هم سر در نمیآورد، اما میداند در غزه یک جنایت رخ میدهد و مدافع آزادی فلسطین است.»
دفاع دلاری از اسرائیل
این فعال رسانهای درباره حضور دانشجویان اسرائیلی هم توضیحاتی میدهد و میگوید بعد از قدرت گرفتن تجمعات در حمایت از فلسطین، طرفداران اسرائیل هم وارد فاز جدیدی از مقابله شدند و ابتدا این تقابل را با تجمعات کم جمعیت شروع کردند، اما کمکم تعدادشان بیشتر شد.
زمانآبادی میگوید تجمع حامیان اسرائیل پس از اصرار کنیسهها و حمایتهای مالی تقویت شد. او یادآوری میکند دانشجویانی که در حمایت از اسرائیل تجمع میکنند، با افتخار اعلام میکنند که ۶۰ هزار دلار از کنیسهها و ایالت لسآنجلس گرفتهاند تا بیایند و با موج جنبش دفاع از فلسطین مقابله کنند. او تاکید میکند: «درست است که اینجا هر دو گروه، یعنی هم حامیان فلسطین و هم حامیان اسرائیل، حضور دارند اما انگیزه تجمعات و اعتراضات این دو گروه کاملاً متفاوت است. پروپاگاندای رسانهای اجازه نمیدهد کسی با صدای بلند بگوید حامیان اسرائیل دریافتیهای مالی بسیاری دارند و امکاناتی مثل تجهیزات، غذا و… به آنها داده میشود.»
درباره کنیسهها توضیح میدهد: «آنها در آمریکا بسیار ثروتمند هستند. زمانی که به عنوان یک یهودی بخواهی در یک مراسمی عضو بشوی یا شرکت کنی باید به آنها پول بدهی. مثلاً میگویند هر چقدر کنیسه پرمخاطبتر باشد پولدارتر است. این پول را علاوه بر خودشان، در حمایت از صهیونیستها و رویدادهایی از جمله همین تجمعات اخیر برای حمایت از اسرائیل خرج میشود.»
زمانآبادی با توجه به مشاهدات خودش و آنچه از دانشجویان دیگر شنیده است درباره کشمکشها بین طرفداران آزادی فلسطین و حامیان اسرائیل میگوید: «هر دو طرف خشن هستند و توهینهای زیادی به هم میکنند؛ اما اسرائیلیها بیادبتر و خشنترند. جالب است بدانید هر دو گروه رخ به رخ روبروی هم میایستند تا فاصله ۵ میلیمتری هم میروند و هرطور بخواهند با هم حرف میزنند؛ اما اجازه کوچکترین لمس یکدیگر را ندارند و اگر هر کدام از دو طرف این کار را بکند پلیس دخالت میکند و آنها را بازداشت کند.»
او توضیح میدهد: «به همین علت اگر شما ویدئوها را رصد کنید متوجه میشوید که در بسیاری از درگیری بین دو گروه، هیچ لمسی از هیچ گروهی دیده نمیشود. بعضی صحنههایی که پلیس افرادی را بازداشت میکند مربوط به همین درگیریهای فیزیکی است. یک زمان دیگر هم پلیس میتواند دخالت کند آن هم وقتی که مشخص میکند برای مثال در یک محوطه هیچکس حق حضور ندارد؛ اگر این وارد محدوده غیرمجاز شوند، پلیس حتماً دخالت خواهد داشت.»
واقعیت همین است...اگر میگفتند روزی در خاک آمریکا، کشوری که از نظر اقتصادی به اسرائیلیها وابسته است چنین اتفاقاتی میافتد و جمعیتی از جوانان و سالمندان و کودکان برای آزادی فلسطین معترض میشوند کسی باور نمیکرد؛ اما زمانآبادی میگوید ماجرا به اینها ختم نمیشود.
این فعال رسانهای نکته جالبی از اقدام شهرداری لسآنجلس میگوید: «خیلی عجیب است که شهرداری لس آنجلس یک بیلبورد در نزدیکی مرکز شهر در دفاع از فلسطین نصب کرده است، جایی که میتوانست از آن درآمد داشته باشد! این هم با جملهای از نلسون ماندلا که میگوید، آزادی ما بدون فلسطین ناقص و ناتمام است. شهرداری این بیلبورد مهم را با جملهای پر کرده که یعنی دنیا وقتی آزاد میشود که فلسطین آزاد شود!»
زمانآبادی در نهایت یک بار دیگر به صراحت تاکید میکند که بنا بر شناخت او اکثریت مردم آمریکا هرگز دل خوشی از اسرائیلیها و یهودیها نگاه خوبی نداشته و حامی آنها نبودهاند، آنها علاوه بر مسائل تاریخی و اختلافات مذهبی، به دلیل حمایتهای افراطی دولت آمریکا از اسرائیل به هیچ عنوان نگاه مثبتی به صهیونیستها ندارند. او میگوید: «اسرائیل ارتباطات قدرتمندی اقتصادی و سیاسی در آمریکا دارد و بخش زیادی از حلقه ثروتمندان اینجا از یهودیان تشکیل شده است، اما این به این معنا نیست که مردم آمریکا با اسرائیلیها رفاقت نزدیکی دارند؛ خیر! حتی میشود گفت برعکس این شرایط وجود دارد و اسراییلیهای در نگاه مردم ایالات متحده، افرادی خسیس، لوس و غیرقابل اعتماد هستند.»
گفتوگو با محمدجواد زمانآبادی در قالب ارسال صوت در پیامرسان انجام شد و به دلیل اختلاف زمانی تهران و لسآنجلس گاهی چند ساعت فاصله در حرفها میافتاد. زمانآبادی در آخرین پیام صوتی که میفرستد یادآوری کرد که مصداقهای حمایت مدنی و کف خیابانی از فلسطین در آمریکا بیش از اینهاست.
او میگوید: «واقعیت همین حمایتهایی است که روز به روز بیشتر میشود نه آنچه که رسانهها و خبرگزاریهای آمریکایی روایت میکنند. دست این رسانهها بسته است چراکه بسیاری از ثروتمندان آمریکا، اسرائیلی هستند و در این رسانهها نفوذ دارند. واقعیت همین است که وقتی یک رأی گیری درون حزبی در آمریکا برگزار میشود یک خانم که اتفاقاً متوجه شدم قصد داشت به بایدن رأی بدهد ساکی با عنوان فلسطین باید آزاد شود در دست داشت. واقعیت همان خانه در قلب لسآنجلس است که خانواده آمریکاییاش در محله یهودینشین پشت پنجره پرچم فلسطین نصب کردهاند. واقعیت همان بیلبورد شهرداری است که نشان میدهد حتی میان دولتیها و دستگاههای آمریکایی حامیان فلسطین کم نیستند؛ هرچند مجبور به سکوت باشند.»
کد خبر 6099252